بیشتر اوقات بیهیچ دلیل مشخصی مضطرب هستم. همیشه در حال تشویش ودر حال نگرانی به سر میبرم. بعضی اوقات تاحدی اضطراب دارم که حس میکنم بدنم بیحس شده است.
خیلی وقتها نمیتوانم به راحتی قبل تمرکز کنم. حتی سادهترین کارها هم برایم غیرممکن میشود. خیلی راحت حواسم پرت میشود و به شدت بیحوصله میشوم.
تحلیل مشکل اضطراب زیاد
ممکن است حس کنید که تسلطی بر اوضاع ندارید. فکر میکنید که هر چیز میتواند در هر زمان و هر مکانی اتفاق بیفتد. این نوع افکار میتوانند حس نگرانی شدید در شما به وجود بیاورد؛ انگار منتظر اتفاق بدی هستید که بدون هیچ هشداری خواهد افتاد.
در موقعیتهایی که کنترل کارها از دستتان خارج شده است و خطری شما را تهدید میکند، میزان اضطراب و نگرانی بالایی را تجربه میکنید. در چنین شرایطی است که واکنش شما به شکل جنگ یا فرار است.
تاثیر اضطراب بر جسم و روان شما
واکنشی که معمولاً در هنگام روبرو شدن با بحرانهای زندگی رخ میدهد. حفظ این نوع نگرانیها و اضطرابهای دائمی باعث بروز مشکلات تهدید کننده سلامت روح و جسم میشود. کمترین اثری که دارد، تحلیل بردن انرژی شماست و باعث میشود تا از نظر جسمی و روحی خسته شوید.
اثر بعدی اضطراب، شوکهای ناشی از ترس است. این شوکها به دلیل احساس ناتوانی و غوطهور شدن در مشکلات پدیدار میشوند. حس عدم کنترل در زندگی به دلیل فقدان اعتماد به تواناییهایتان به وجود میآید.
شما به خود شک دارید و مطمئن نیستید که در هنگام بروز مشکلات و بحرانهای زندگی، توانایی و گنجایش لازم برای مقابله با چنین شرایطی را داشته باشید.
دقیقا مثل فردی ضعیف که میترسد در کوچهای تاریک، تنها قدم بزند. شما هم احساس میکنید از نظر روانی، توانایی اداره کردن خود را ندارید.
راهحلهایی برای کم کردن اضطراب
به طور منظم ورزش کنید
با پیدا کردن یک نوع فعالیت جسمانی که از انجام آن به طور منظم و مداوم لذت میبرید، خود را از قید فشارهای عصبی برها کنید. پیادهرویهای طولانی مدت، دویدن در هوای آزاد، دوچرخه سواری، شنا، یوگا، ژیمناستیک و یا نرمش در باشگاههای ورزشی از جمله این فعالیتها هستند.
شاید برایتان عجیب باشد اما؛ یکی از بهترین راههای از بین بردن خستگی در پایان یک روز خسته کننده کاری، فعالیتهای ورزشی است. اما نه به اندازهای که زیادهروی تلقی شود. کارهایی را انجام دهید که باعث به جریان افتادن خون در بدنتان شود. با این کار اضطراب، استرس و فشارهای عصبی را از خود دور میکنید.
پذیرش اینکه شما توانایی کنترل همه چیز را ندارید
شما میتوانید خیلی چیزها را کنترل کنید و در عین حال کنترل کردن بعضی مسائل هم از عهده شما خارج است.
اگر برای دوستتان هدیه میخرید، میتوانید پیشبینی کنید و امیدوار باشید که واکنش خوشآیندی از جانب او خواهید داشت؛ اما نمیتوانید به طور صد در صد مطمئن باشید که این اتفاق میافتد.
اگر مجبور شوید شما میتوانید طوری برنامه ریزی کنید که کارها با آرامش پیشبروند؛ اما توانایی تضمین را ندارید که همه چیز طبق خواست شما اتفاق بیفتد. سعی کنید در شرایط سخت انعطاف داشته باشید. هر کاری از دستتان بر میآید انجام دهید و بعد آماده مقابله با هر آنچه اتفاق میافتد باشید.
پذیرش را در موقعیتهای مختلف تمرین کنید
نیپر میگوید:« پروردگارا به من قدرتی عطا فرما تا بپذیرم هر آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم. شهامتی که تغییر دهم آنچه را میبایست تغییر کند و فردی که فرق میان این دو را از هم تشخیص دهم.»
بهتر است این جمله همیشه گوشهی ذهنتان باشد و آن را فراموش نکنید.
بار دیگری که به خاطر چیزی احساس نگرانی کردید از خود بپرسید آیا این آن چیزی است که می توانم کنترلش کنم؟ اگر میتوانید، پس از انجام کار، فعالیت را مرور کنید تا ببینید که آیا درست با شهامت عمل میکنید یا خیر.
اگر درست عمل کردهاید آرامش داشته باشید و اگر نه هر کاری لازم است انجام دهید؛ تا به اطمینان دست یابید. موقعیت به گونهای است که نمیتوانید آن را کنترل کنید. پس باید بیاموزید آن را بپذیرید.
بالاترین درجه امنیت روانی زمانی به دست میآید که شما مسائل ناشناخته را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرید. اینکه بخواهید در مورد هر چیزی به اطمینان صد درصد برسید، مطمئنترین راه به سوی غم و اندوه است.
از آرامش جسم به آرامش ذهن برسید
شما استرس و نگرانی را در عضلات، مفاصل و ستون فقراتتان با خود حمل میکنید. سیستم اعصاب مرکزی متشکل از مغز و نخاع است. شاید تا حالا متوجه شدهاید که پس از یک حمام داغ، ماساژ یا رفتن به سونا چقدر فکر و ذهنتان آرامش دارد.
یک تن آرام به شما کمک میکند تا ذهنی سرشار از آرامش داشته باشید. برای این منظور مدیتیشن را هم امتحان کنید. پس از مدتی متعجب میشوید از این که تا به حال چگونه توانسته بودید بدون آن زندگی کنید.